|
برنج ايراني در بازار عربها، صف برنج هندي در بازار ايران!
برنج ايراني در بازار عربها، صف برنج هندي در بازار ايران!
|
|
ساعت 10 صبح ميدان محمديه، کف پيادهرو هنوز خيسي باران ديشب را بر خود دارد. صف طويل و درازي از دايره و دهنه ميدان تا اواسط خيابان مولوي کشيده شده و نظر هر رهگذري را به خودش جلب ميکند. داخل صف از خانمي پرسيدم: صفه چيه؟ «برنج پسرم، برنج هندي» در همين حين صف تکاني ميخورد. پيرزن که به زحمت کيسه مشکي را جلو ميکشيد اميدوارنه به جلو حرکتي کرد. قيمتي که اين مغازه برنج را به فروش ميرساند از عرف بازار پايينتر است، دليل آن چيست؟ بازرسهاي تعزيرات که بر صف و روند فروش نظارت ميکنند پاسخ اين معما و صف طولاني هستند. آقاي تبريزيان از کسبه قديمي خيابان مولوي و همسايه مغازه برنجفروش، علت تشکيل شدن اين صفها را فروش برنج هندي به قيمت تعزيراتي بيان ميکند که به قيمت هر گوني 27000تومان عرضه ميشود. اما هيچ مغازهداري به اين قيمت برنج را نميفروشد مگر اينکه مامورين تعزيرات انباري را پيدا کنند و آن را به فروش بگذارند. در غير اين صورت برنج هندي هر گوني 10 کيلويي 42000تومان است. تازه اگر بفروشند! چون فعلا بهترين جا انبار است. يکي ديگر از کسبههاي بازار ميگويد: «به خدا ما هم از همين مردم هستيم ، ما هم زن و بچه داريم بايد خرج خونه، اجاره مغازه و هزار تا چيز ديگه رو بديم آخه من واردکننده که رفتم برنج رو با دلار 2800تومني آوردم چهجوري به اين قيمت مصوب بدم؟ چرا هيچ کارشناسي نميشه؟ فقط دنبال اين هستند که دوربين به دست بيان داخل بنگاهها و فيلمبرداري کنن و بگن ما محتکرين رو گرفتيم.» بنگاه راستگو، صاحب آن پسر جواني است و آرام در حال مطالعه روزنامه. ادامهدهنده راه پدر. نسبت به وضع فعلي بازار ميگويد: «اگر الان مغازه رو تا بعد از عيد تعطيل کنيم از لحاظ اقتصادي به صرفهتر است تا بعد ببينيم خدا چي ميخواد.» او از کسادي و راکد بودن بازار گلهمند است و اينگونه ميگويد: «فروشمان نسبت به پارسال همين موقع نصف شده چون مردم قدرت خريدشون اومده پايين. همه چيز هم گرون شده نسبت به شش ماه پيش اکثر جنسها تا 50درصد افزايش قيمت داشته به طور ميانگين تنها چيزي که تو مواد غذايي ارزون شده پنير گچي هستش که اونم هر روز از کيفيتش کم ميشه، آخرين نمونهاي که برامون آوردن طعمش به شيريني خيلي نزديک بود. اما مشکل اصلي ما از دست رفتن سرمايه در گردشمونه به طور مثال من هفته پيش 10 تن برنج ايراني موجودي انبار رو به قيمت 5500تومان فروختم اما ديروز همون برنج رو خريدم 5700تومان که توي 10 تن اختلاف رقم زيادي ميشه، الان مدت 5-4 ماهه که قيمت اکثر مواد غذايي همينطور بالا ميره و هيچ پيشبيني نسبت به قيمت فردا نميشه داشت.» اين داستان برنج است در سوي ديگر، فروشندگان عمده تمايلي به عرضه روغن خوراکي ندارند که علت آن نداشتن سود کافي براي فروشندگان است. محمدرضا گردپور جواني که دانشجوي سال آخر علوم سياسي است از سابقه هفت ساله خود در اين بازار ميگويد که هيچ وقت چنين کسادي را تجربه نکرده او که گراني 50درصدي را قبول ندارد براي صحت ادعاي خود فاکتورهاي خريد سال گذشته را ميآورد و با آمارو ارقام افزايش قيمت 150درصدي را نشان ميدهد. محمدرضا با نشان دادن فاکتورهايش ميگويد: «قيمت روغن جامد لادن پارسال 9250تومان بود، بهمن امسال 17000تومان، رب گوجهفرنگي همدانيان پارسال 1250تومان، بهمن امسال 3350 تومان، روغن کنجد شش ماه پيش 7000تومان در حال حاضر 36000تومان.» وي ادامه ميدهد که: «قيمتها به روز است و فردا ممکن است قيمتها تغيير کند.» محمدرضا از تغيير ذائقه مردم خبر ميدهد که در حال حاضر اقشار ضعيف به دنبال برنج تايلندي هستند و اقشار متوسط پي برنج هندي و برنج ايراني تقريبا در حال حذف شدن از بازار مصرف عمده داخلي است، هرچند همسايگان عرب جنوبي ما از مشتريان پروپا قرص برنج ايراني هستند و اين نوع برنج هيچوقت روي زمين نميماند. در گذشتهاي نهچندان دور حدود هفت ماه پيش به گفته کاسبان روزي 50 تن برنج مرغوب ايراني در اين خيابان زمين ميخورد اما الان هر دو هفته يکبار اين اتفاق ميافتد. محمدرضا در گيرودار اين مساله است که با توجه به افزايش جمعيت هرساله تهران و مهاجرپذير بودن شهر تهران چطور فروش اقلام اوليه مايحتاج عمومي مردم تا 70درصد کم شده آن هم در اين ايام نزديک به سال نو.»باز هم خبر از افزايش قيمت ميرسد، حامد حاجيزاده که نمايندگي پخش محصولات لبنياتي پگاه را در خيابان مولوي دارد از افزايش 20درصدي قيمت محصولات لبني اين گروه از کارخانجات خبر ميدهد و اظهار ميکند: «نسبت به پارسال صددرصد افزايش قيمت داشتيم بهطوريکه اوج اين افزايش قيمت بعد از نوسانات بازار ارز بود که اين افزايش قيمت باعث کاهش فروش نيز شده است به طوريکه مردم به استفاده از کالاهاي بيکيفيت رو آوردهاند، به طور مثال براي درست کردن حجم مشخصي پنير ميتوان هم از سه ليتر شير استفاده کرد هم از شش ليتر اما کيفيتها فرق اساسي دارند و الان پنيرهاي بيکيفيت بسيار پرفروشتر شدهاند. مردم رو به استفاده از کالاي ارزانتر آوردهاند و ديگر کيفيت برايشان اهميت ندارد مطمئنا اگر ميشد پنير را از سبد غذايي حذف کرد اين کار را ميکردند همانطور که در مورد شير اين کار را کردهاند و ديگر مثل قديم شير در خانوادهها مصرف نميشود.» او عمدهترين علت اين صرفهجويي اقتصادي را با اين سوال پاسخ ميدهد که اکثر کالاها تا صددرصد امسال افزايش قيمت داشته اما حقوق کدام کارمند يا کارگر افزايش پيدا کرده است؟ از او ميپرسم قيمت ارز در بازار مواد غذايي که عمدتا توليد داخل است چه تاثيري دارد؟ او در پاسخ ميگويد «به طور مثال افزايش قيمت رب گوجهفرنگي رابطه مستقيمي با دلار دارد. قوطي حلبي رب کاملا وارداتي است، در سال پيش يکي از شرکتهاي توليدکننده از قوطي توليد داخل استفاده کرد اما بعد از يک هفته مجبور شد کليه توليداتش را به علت کپک زدن از بازار جمعآوري کند.»در راه برگشت دوباره همان پيرزن را ميبينم که اين دفعه بارش دوبرابر شده، به او پيشنهاد ميکنم تا مسيري کمکش کنم او هم مشتاقانه قبول ميکند گوني برنج هندي که چند ساعت پيش به خاطر آن در صف ايستاده بود را به من ميدهد و با هم راه ميافتيم اما آن کيسه مشکي هم سنگين به نظر ميآيد کنجکاوانه ميپرسم: مادر داخل آن کيسه مشکي چيست؟ با لبخندي پاسخ ميدهد «آن هم برنج هندي است اما چون به هر نفر يک گوني برنج بيشتر نميدهند مجبور شدم دو بار در صف بايستم» ازش پرسيدم «مگر مصرف ماهانه برنج شما چقدر است؟» جواب داد: يک گوني. گفتم: «براي چي دو برابر از مصرفت ميگيري؟» گفت: دو ماه بعد اين هم گرانتر ميشود.بايد فکر آينده رو هم کرداما الان همه چي هست زياد هم هست ولي قيمتها ساعتي شده اما حقوق بازنشستهها سالي يکبار بالا ميرود. بايد فکر فردا رو هم کرد لباس که نيست بگي خوب عيبي نداره قديميا رو ميپوشم اين شکم وامونده بايد پرشه اگر پرنباشه عقل رو هم زايل ميکنه، بايد فکر فردا رو هم کرد.
روزنامه شرق
|