|
|
بررسي اثر بقاياي علفكشهاي مصرفي رايج در شاليزارها بر رشد برخي سبزيجات در استان مازندران
به منظور بررسي اثر بقاياي علفكشهاي مصرفي رايج در اراضي شاليزاري بر رشد سبزيجات (كاهو، شاهي و تربچه) آزمايشهاي مزرعهاي وگلخانهاي به ترتيب در مازندران و دانشكده كشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. سه آزمايش در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي به ازاي هر كدام از سبزيجات و با تيمارهاي بقاياي علفكشها (1- بوتاكلر، 2- تيوبنكارب، 3- اگزاديارژيل، 4- سان رايس پلاس، 5- ستاف و 6- شاهد)
|
|
بررسي اثر بقاياي علفكشهاي مصرفي رايج در شاليزارها بر رشد برخي سبزيجات در استان مازندران
رضا وليالله پور، محمدحسن راشد محصل، محمدعلي باغستاني، امير لكزيان، محمد حسنزاده خياط1
1- به ترتيب دنشجوي دكتري دانشكده كشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد، عضو هيئت علمي دانشگاه فردوسي مشهد، عضو هيئت علمي مؤسسه تحقيقات بيماريهاي گياهي كشور، عضو هيئت علمي دانشگاه فردوسي مشهد و عضو هيئت علمي دانشكده داروسازي علوم پزشكي مشهد.
چكيده
به منظور بررسي اثر بقاياي علفكشهاي مصرفي رايج در اراضي شاليزاري بر رشد سبزيجات (كاهو، شاهي و تربچه) آزمايشهاي مزرعهاي وگلخانهاي به ترتيب در مازندران و دانشكده كشاورزي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. سه آزمايش در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي به ازاي هر كدام از سبزيجات و با تيمارهاي بقاياي علفكشها (1- بوتاكلر، 2- تيوبنكارب، 3- اگزاديارژيل، 4- سان رايس پلاس، 5- ستاف و 6- شاهد) مورد اجراء قرار گرفت. صفات طول ساقه و ريشه و وزن ساقه، ريشه و كل (ساقه+ ريشه) در دو مرحله برداشت يعني 20 و 40 روز پس از كاشت اندازهگيري شده و تجزيه واريانس در مورد آنها به اجراء درآمد.
در برداشت اول مقايسه ميانگين نشان داد كاهو و تربچه به لحاظ كليه صفات اندازهگيري شده در سطح اطمينان 95 درصد تفاوت معنيداري نداشته و بقاياي علفكشها آنها را متأثر نكرده است. علفكش بوتاكلر وزن ساقه و وزن كل شاهي را متأثر كرد. در برداشت دوم تربچه از نظر صفات مورد بررسي به طور معنيداري تحت تأثير بقاياي علفكشها قرار نگرفت. بقاياي علفكشها سانرايس به طور معنيداري منجر به كاهش ساقه محصول كاهو شد. كاهو نيز به ترتيب ازلحاظ ساقه و ريشه و شاهي از لحاظ وزن ساقه و وزن كل متأثر از بقاياي علفكش اگزاديارژيل بود.
واژههاي كليدي: آلودگي خاك، برنج، تناوب زراعي
مقدمه علفكشهاي متعددي با نحوه مختلف به مدت 35 سال در اراضي شاليزاري كشورمان در حال استفاده ميباشند (1). علفكشهايي همچون بوتاكلر، تيوبنكارب، اگراديارژيل، سان پلاس، اكساديازون، پرتيلاكلر و… مورد استفاده فراوان دارند و در سال زراعي 84-1383 به ميزان 650 تن در 230000 اراضي شاليزراي استان مازندران كه تقريباً بالغ بر 35 درصد از كل اراضي شاليزراي كشور را به خود اختصاص داده و هر كدام به ترتيب 388، 139، 94، 18، 15و1 تن مورد استفاده قرار گرفتند. (مراجعه شخصي به سازمان كشاورزي مازندران).
علفكش بوتاكلر با فرمول: n-(butoxymethyl)-2-chloro-n-(2,6-diethylphenyl) acetamide از گروه كلرواستاميدها بوده و در سال 1970 گزارش شد و در سال 1971 توسط مونسانتو به صورت تجاري درآمد. بوتاكلر با نام تجاري ماچتي در ايران توليد شده و در سال 1351 براي برنجبه ثبت رسيده است (1). اين علفكش در برنج آبياري شده2 در طي 5-2 روز بعد از نشاء استفاده ميشود. در برنج آبياري شده با بذرافشاني مستقيم نيز در 15-10 روز بعد از كاشت استفاده شده و نيمه عمر آن در مزرعه 13 روز ميباشد. در شرايط بيهوازي ممكن است شرايط متفاوتي مشاهده نمود. مثلاً در مورد علفكش dca به ماده آلي خاك چسبيده و خيلي كند تجزيه ميشود و به نحوي كه نيمه عمر آن ممكن است به چند سال برسد (21).
2- irrigated rice تيوبنكارت علفكشي مدتدار3 خاك مصرف و سيستميك بوده كه به خانواده تيوكارباماتها تعلق دارد. تيوبنكارب s-[(4-chlorophenyl) methyl] diethylcarbamothioate همچنين به نام بنتيوكارب و با نام تجاري ساترن در كشورمان شناخته ميشود كه در سال 1969 براي اولين بار معرفي شد (21). 3- residual herbicide اگزاديارژيل با نام تجاري تاپ استار علفكشي است كه به صورت پيش رويشي استفاده شده و بر علفهاي چمني يكساله، پهن برگها و جگنهاي يك ساله مؤثر ميباشد. اين علفكش براي اولين بار براي علفهاي هرز برنج و چغندر قند معرفي شد (8). اگزاديارژيل علفكشي است انتخابي كه به گروه شيميايي اكساديازول4 تعلق دارد. اين علفكش از فعاليت آنزيم پروتوپورفيرينوژن اكسيداز5 ممانعت به عمل مي آورد و به صورت پيش رويشي و پس رويشي زود هنگام استفاده ميشود. اكساديازون با نام تجاري رونستار نيز به اين گروه تعلق دارد.
4- oxadiazole 5- protoporphyrtnogen oxidase سان رايس پلاس علفكشي است كه از دو جزء آنيلوفوس به علاوه سولفورون تشكيل شده است. با نام شيميايي: (s-[2-[4-chlorophenyl)(1-methylethyl)amino]-2-oxoethyl] o,o-diethyl phosphorodithioate, frmula ii) جزء علفكشهاي ارگانوفسفر ميباشد. اتوكسي سولفورون با نام علمي: 3-(4,6-dimethoxyoyrimidin-2-yl)-1-(2-ethoxyphenoxysulfonyl)urea به خانواده سولفنيل اوره تعلق دارد. اين علفكش بر پهن برگها و جگنها مؤثر ميباشد (23). داراي فعاليت پيش و پس رويشي ميباشد و در اروپا حداكثر مصرف آن يك بار در سال و به مقدار 60 گرم ماده فعال در اراضي شاليزاري ميباشد.
علفكش سينو سولفورون از خانواده سولفونيل اوره ميباشد و با نام تجاري ستاف6 در شاليزارها استفاده ميشود. سولفونيل اورهها گروهي از تركيبات را در بر دارد كه براي كنترل علفهاي چمني و پهن برگها در محصولات مختلفي همچون برنج، گندم (triticum aestivum l.) ، سويا (glycine max (l.) merr.) ، و ذرت (zea mays l.) استفاده ميشود (7،12). كلي و پيپر (2103) گزارش كردند كه ارتفاع بوته آفتابگردان كاشته شده در بقاياي سولفو سولفورون در 17 ماه پس از كاربرد علفكش، كاهش يافته است.
6- setoff مطالعات مختلف در زمينه ارزيابي تأثير اين علفكشها بر كنترل علفهاي هرز برنج و نيز خسارت گياه سوزي آن بر برنج مورد مطالعه قرار گرفتند (2،3،4،6،9،10،17و21) اكساديازون در برخي موارد به طور نسبي بر برنج علائم گياهسوزي داشته كه خيلي زود برطرف شده و منجر به كاهش عملكرد برنج نشد (17). تيوبنكارب خسارت نسبي روي گياه برنج داشته ولي بوتاكلر خسارت جدي به برنج وارد كرد (18). دانشمندان تأثير بقاياي علفكشهاي متعددي را بر محصولات دوم مورد بررسي قرار دادهاند. فليكس و دوهان (2105) تأثير بقاياي علفكش ايزاسافلوتول7 كه در سال قبل در مزرعه استفاده شده بود را بر محصولاتي همچون گوجه فرنگي، فلفل، كلم، لوبيا و خيار مورد ارزيابي قرار دادند. آنها دريافتند كه بقاياي اين علفكش بر عملكرد گوجه فرنگي تأثيري نداشته است. اما عملكرد فلفل هنگامي كه علفكش به ميزان gai/ha 210 استفاده شده بود به ميزان 33% كاهش يافته است. عملكرد لوبيا نيز در دزهاي gai/ha 70 و 210 كاهش يافت. به نحو مشابه اين علفكش در درز gai/ha 105 و 210 منجر به خسارت قابل مشاهده 14 و 24 درصدي در محصول خيار شد، اما منجر به كاهش عملكرد آن نشد.
7- isoxaflutole ميزان تأثير اين علفكش با ماده آلي و ph خاك به ترتيب به صورت مثبت و منفي همبستگي داشت (19). محصولات حساس به سولفوسولفورن با توجه به شرايط خاك و محيط در فاصله 1 تا 3 سال پس از كشت، صدمه ميبينند (24). ممكن است اين علفكشها بر سبزيجات نيز اثر داشته باشند با اين وجود هيچ مطالعهاي در مورد تأثير بقاياي آنها بر سبزيجات شمال كشور به چشم نميخورد. از اين رو آزمايش با هدف ارزيابي تأثير بقاياي علفكشها بر برخي از سبزيجات استان اجرا شد.
مواد و روش اين طرح در سال 1385 و در ايستگاه تحقيقات زراعي قراخيل (قائمشهر) با طول جغرافيايي 56 درجه و 18 دقيقه و عرض 36 درجه و 28 دقيقه با ph معادل 6/7 و بافت خاك از نوع لوم رسي اجرا شد. ابتدا در زميني كه تا آن زمان سابقه مصرف علفكشهاي برنج را نداشته علفكش با دزهاي توصيه شده به صورت دستي مصرف شد و پس از برداشت برنج خاك اين مزرعه براي مطالعه اصلي يعني ارزيابي تأثير بقاياي علفكشها بر محصولات دوم به گلخانه تحقيقاتي دانشكده كشاورزي دانشكده دانشگاه فردوسي مشهد منتقل شد. براي انجام اين طرح ابتدا خزانهاي با بذر رقم فجر تهيه و هنگامي كه به ارتفاع 18-15 سانتيمتر رسيدند نشاها به زمين تحت آزماي منتقل شدند و در اواخر خرداد ماه كشت به صورت دستي صورت گرفت.
طرح به صورت بلوكهاي كامل تصادفي با 6 تيمار و در 3 تكرار اجرا شد. پنج علفكش با فرمولاسيونهاي مخصوصشان به نامهاي بوتاكلر (امولسيون كنسانتره: 5 ليتر در هكتار)، تيوبنكارب (اموليسون: 5 ليتر در هكتار)، اگزاديارژيل (امولسيون: 3 ليتر در هكتار)، سان رايس پلاس (امولسيون: 3 ليتر در هكتار) و سنوسولفورون (گرانول قابل حال در آب: 150 گرم در هكتار) به ميزان ذكر شده در برچسب آنها در پلانهايي به ابعاد 4×4 متر به همراه يك تيمار شاهد بدون مصرف علفكش، تيمارهاي اين آزمايش را تشكيل دادند.
براي جلوگيري از تداخل علفكشهاي كرتهاي مجاور، كليه مرزهاي كرتها توسط نايلون ايزوله شد. آبياري در كليه مراحل آزمايش به صورت دستي به نحوي انجام شد كه آب كرتها در هم مخلوط نشوند. از اين رو كرتها به صورت جداگانه آبياري شدند و از سرريز شدن پلانها نيز جلوگيري به عمل آمد. مبارزه عليه كرم ساقه خوار در دو مرحله با گرانول ريجنت و بيماري بلاست در يك مرتبه با قارچكش هينوزان در دزهاي توصيه شده صورت گرفت.
پس از برداشت برنج 4 نمونه از خاك هر كرت تا عمق 15 سانتيمتر با هم به خوبي مخلوط و براي انجام مطالعه ارزيابي تأثير علفكشها بر سبزيجات در نظر گرفته شد. سبزيجت منطقه مازندران شامل تربچه، شاهي و كاهو به عنوان موارد اصلي ميباشند. اين آزمايش در گلدانهايي به حجم 210 سيسي انجام شد. اين آزمايش در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي براي هر كدام از سبزيجات (يعني سه سبزي: 1- كاهو 2- شاهي 3- تربچه) و با 6 تيمار علفكش (1- بوتاكلر 2- تيوبنكارب 3- اگزاديارژيل 4- سان رايس پلاس 5- شاهد و 6- ستاف) اجرا شد.
بذرهاي تربچه، شاهي و كاهو ابتدا خيسانده شده و 24 ساعت در يخچال و در دماي 5 درجه سانتيگراد نگهداري شد تا بدين وسيله خواب آنها شكسته و يكدستتر جوانه بزنند. اين محصولات در تراكمي بالاتر از تراكم اصلي كاشته شده و در روز10- 8 روز پس از كاشت به ترتيب محصولات تربچه، شاهي و كاهو و به 3 ،10و6 بوته سالم در هر گلدان باقي گذاشته شدند. به طوركلي دوسري گلدان داشتيم كه در دو مرحله 22 و 44 روز پس از كاشت انجام شد. در هر مرحله گلدانها در آب خيسانده شده و گياه با ريشه و سالم از خاك جدا شده و طول ريشه و ساقه اندازه گرفته شد. وزن ريشه و ساقه پس از خشك شدن در آون به ميزان 24 ساعت و 75 درجه سانتيگراد با ترازوي با دقت 001/0 گرم اندازهگيري شد. سپس با نرم افزار sas آناليز واريانس شد و مقايسه ميانگينها انجام گرفت.
نتيجه و بحث
برداشت اول: جدول تجزيه واريانس نشان داد كه بلوكبندي تنها در مورد گياه كاهو (براي متغير طول ساقه) معنيدار ميباشد (p<0.05) (جدول 1). با وجودي كه تجزيه واريانس تنها يك مورد متفاوت معنيداري در مورد صفات اندازهگيري شده نشان داد؛ آن هم در مورد صفت وزن ساقه گياه شاهي بود، اما آزمون مقايسه ميانگين تفاوتهاي معنيدار بيشتري را براي متغيرهاي اندازهگيري نشان داد (p<0.05) (جدول 1). مقايسه ميانگين نشان داد كه تربچه به لحاظ كليه صفات اندازهگيري شده در سطح اطمينان 95 درصد تفاوت معنيداري نداشته و بقاياي علفكشها آنها را متأثر نكرده است (داده نشان داده نشدند).
شاهي به لحاظ وزن ساقه و وزن كل متأثر از بقاياي علفكش بود (جدول 2). علفكش بوتاكلر وزن ساقه و وزن كل شاهي را متأثر كرد (p<0.05) (جدول 2). بوتاكلر هنگامي كه توسط ريشهها جذب ميشود در سراسر شاخساره به صورت اكروپتال8 منتقل شده و در مقايسه با اندام رويشي به مقدار بيشتري در اندام زايشي تجمع مييابد. بوتاكلر به آساني توسط ميكروبهاي خاك تجزيه ميشود. تحت شرايط هوازي تجزيه آن 12 روز طول ميكشد. اما در شرايط بيهوازي و ph بالاي خاك ممكن است شرايط متفاوتي مشاهده نمود. مثلاً در مورد علفكش dca به ماده آلي خاك چسبيده و خيلي كند تجزيه ميشود به نحوي كه نيمه عمر آن ممكن است به چند سال برسد (21).
8- acropetally برداشت دوم: جدول تجزيه واريانس نشان داد كه بلوكبندي در اكثر موارد معنيدار ميباشد (p<0.05) (جدول 3). با وجودي كه تجزيه واريانس تفاوت معنيداري در مورد صفات اندازهگيري شده نشان نداد، اما آزمون مقايسه ميانگين تفاوتهاي معنيداري را براي متغيرهاي اندازهگيري شده نشان داد (p<0.05) (جدول 4و5).
در برداشت دوم تجزيه تربچه از نظر صفات مورد برسي به طور معنيداري تحت تأثير بقاياي علفكشها قرار نگرفت (دادهها نشان داده نشدند). بقاياي علفكش سانرايس به طور معنيداري منجر به كاهش طول ساقه محصول كاهو شد (p<0.05) (جدول 4). شين و همكاران (1998) متوجه شدند كه كلزا به طور قابل محسوسي در اثر بقايايا سولفورون كه مانند سان رايس پلاس از سولفوريل اورههاست به ميزان 18،36و72 گرم در هكتار و به مدت 12 يا 16 ماه قبل از كاشت استفاده شده بود، صدمه ديد. در خاكهايي كه ph بالايي دارند بقاياي سولفوسولفورون به مدت بيشتري در خاك باقي ميماند (5). خاك مورد آزمايش ما نيز از ph نسبتاً بالايي برخوردار بود. طول ريشه كاهو نيز تحت تأثير بقاياي ساترن قرار گرفته و رشد آن با كاهش 38 درصدي مواجه بود (p<0.05) (جدول 4).
كاهو در برداشت اول به لحاظ طول سافه و ريشه متأثير از بقاياي علفكشها نبود، اما در برداشت دوم حساسيت نشان داد. ميزان آبياري يكي از دلايل اين تفاوت ميتواند باشد. اگر چه سعي شد كه ميزان آبياري براي گلدانها يكسان صورت گيرد، اما با اين وجود مواردي ذكر شده كه اختلاف در ميزان آبياري سبب چنين تفاوتهايي ميشود (14). در شرايط رطوبت بالا گياهان علفكش را ميزان بيشتري جذب ميكنند كه باعث خسارت بيشتر آنها ميشود. گير و همكاران (1999) متوجه شدند كه سولفوسولفورون هنگامي كه در رطوبت 21 درصد (wt/wt) به كار رفتند در مقايسه با 7 و 14 درصد رطوبت براي گندم به ميزان بيشتري خسارتزا بود. همچنين فليكس و دوهان (2105) ذكر كردند كه عوامل متعدد همچون مكانهاي مختلف به لحاظ خصوصيات خاك و ميزان بارش در سالي كه علفكش پاشيده ميشود منجر به ايجاد تفاوتهايي در پاسخهاي محصولات زراعي به علفكش ميشوند.
محصول دوم شاهي نيز از لحاظ وزن ساقه و وزن كل متأثر از بقاياي علفكش اگزاديارژيل بود (جدول 5).
منابع 1- زند، ا. و ح. صارمي. 1381. علفكشها: بيولوژي تا كاربرد. انتشارات دانشگاه زنجان. 144 صفحه. 2- شريفي، م. و ج. اصغري. 1379. مقايسه كارآيي و هزينههاي چند روش كنترل علف هرز دركشت ماشيني زراعت برنج. مجله بيماريهاي گياهي. 155:36-164. 3- موسوي، م. ر.، م. م. شريفي و م. ر. امامي. 1376. برسي علفكشهاي مناسب در كشت مستقيم برنج. مجله بيماريهاي گياهي. 26:57-65. 4- فاطمي، ح. 1369. مبارزه شيميايي با علفهاي هرز در كشت مستقيم برنج. مجله بيماريهاي گياهي. 26:57-65 5- anderson, r.l. and m.r. barret. 1985. residual phytotoxicity of chlorsulfuron in two soils. j. environ. qual. 14:111-114. 6- bischoff, f. 1971. weed control in rice. iran. j. plant path. 7:112-121. 7- brown, h.m. 1990. mode of action, crop selectivity, and soil relations of the sulfonylurea herbicides. pestic. sci. 29:263-281. 8- dickman. r., j. melgarejo, p. loubiiere and m. montagnon. 1997. oxadiargyl: a novel herbicides for rice and sugar cane. proc. brighton crop protection conference: weeds 1:51-57. 9- fatemi, h. 1983. the weeds of rice field and effects of three herbicides on them in esfahan. iran. j. plant path. 19:6-7. 10- fatemi, h. 1986. weed control in rice fields with direct seeded method in esfahan., proceeding of 8th plant protection congress of iran, esfahan, iran (abst). 11- felix, j. and d. j. doohan. 2105. response of five vegetable crops to isoxaflutole soil residues. weed technol. 19: 391-396. 12- hay, j.v. 1990. chemistry of sulfonylutea herbicides. pestic. sci. 29:247-261. 13- geier, p.w., p.w. stahlman, and j.g. hargett. 1999. environmental and application effects on mon 37500 efficacy and phytotoxicity. weed sci. 47:736-739. 14- kelley, j.p. and t.f. peeper. 2103. wheat (triticum aestivum) and rotational crop response to mon 37500. weed technol. 17:55-59. 15- mazaheri, a. 1971. chemical control of barnyard grass (e. urus-galli) in rice field in iran. iran. j. plant path. 7:108-111. 16- mirkamaly, h. 1967. chemical control of rice weeds. iran. j. plant path. 4:21-24. 17- moussavi, m.r. 1977. comparison of several herbicides in rice fields. ent. phyt. appliq. no. 44. 18- mousavi, m.r. 1977. trials on the new rice herbicides. entomologie et phytopatho. appl. 44:51-59. 19- mousavi, m.r. m.m. sharify and m.r. emami. 1989. efficacy of herbicid in direct-seeded flooded rice. entomologie et phytopatho. appl. 56:17-19. 20- moyer, j.r. and w.m. hamman. 2101. factors. weed technol. 15:42-47. 21- rao, v.s. 1999. principles of weed science. published by science publishers, inc., nh.usa.isbn 1-57808-069-x. 22- sharifi, m. and mousavi, m.r. 1997. evaluation of bensulforon methyl to control common weed in rice fields of guilan. iran. j. plant path. 33:188-218. 23- shin, s.l., d.c. thill, w.j. price, and d.a. ball. 1998. response of downy brome (bromus tecurum) and crops to mon 37500. weed technol. 12:690-698. 24- surek, h. rice cultural practice in turkey. thrace agricultural esearch institute, edirne (turkey). http://ressources.cilheam.org/om/pdf/c58/03400067.pdf 25- [wssa] weed science society of america. 2102. herbicide handbook. 8th ed. lawrence, ks. weed science society of american. pp. 409-411. effect of herbicides residue used in rice fields on growth characteristics of vegetables in rotation in mazandaran province r. valiolahpor, m.h. m .rashed, a. lakzian, m.k. hassan zade1 1- contribution from college of agriculture, ferdowsi university of mashhad , plant disease research institute of iran and department of pharmaceutical chemistry, pharmaceutical research center, school of pharmacy mashhad university of medical scienes. in order to evaluate the effects of rice conventional herbicides on rotational vegetables (lettuce, cress and radish), a field and glasshouse experiments were conducted in mazandaran province and research glasshouse of ferdowsi university of mashhad, respectively. three experiments were carried out for 3 vegetables separately with treatment of different herbicide residue (1-butachlor 5 l/ha, 2-thiobencareb 5 l/ha, 3-oxadigyl 3l/ha, 4-sunrice 3 l/ha, 5-setoff 150 g/ha and 6-check without herbicides) by using randomized complete block desing. stem and root length, stem. root and total weight (root + stem) in two harvests (21 and 40 days after planting) were measured and anova was performed. in the first harvest mean comparison showed that lettuce and radish were not affected at 95% confidencel level by herbicides residue in any measured variables. butachlor residues also affected cress stem and total weight. in the second harvest radish in all variables was not significantly affected by any herbicide residues. sunrice residues reduced stem length significantly in lettuce. lettuce stem and root length and cress in stem and total weight were affected by oxadiargyl residue. key words: soil contamination, rice, rotation, yield.
|
نظرات ارسال شده : |
من دانشجو کارشناسي هستم وتحقيقم در مورد اثرات علف کش در مزاع شاليزاري است .لطف کنيد واين تحقيقو به emil من بفرستيد
|
|
آرشیو :
|